شبهای تنهایی
ساده نگذر !!!
نوشته هایی را که تو را اشک یا عشق می
بخشند ...
قلب نویسند اش را هزاران بار سلاخی
کرده اند ...
نوشته شده در یکشنبه 94/6/1ساعت
9:44 عصر توسط محمدرضا غیاثوند نظرات ( 19 ) | |
راهی نیست...
تکیه گاهی نیست...
ای خدا خستم ( میفهمی !!! )
نوشته شده در یکشنبه 94/6/1ساعت
7:30 عصر توسط محمدرضا غیاثوند نظرات ( بدون ) | |
همیشه که باشی خسته میشوند !!
مردانی که اگر نباشی میگویند بی
معرفتی..
نوشته شده در شنبه 94/5/31ساعت
5:42 عصر توسط محمدرضا غیاثوند نظرات ( بدون ) | |
تو از فکر دیگری بیداری من از فکر تو!!
عجب قصه جالبیست قصه دلدادگی من...
دلبستم به جاده ایی که از اولش هم جاده
نبود !
نوشته شده در جمعه 94/5/30ساعت
12:58 صبح توسط محمدرضا غیاثوند نظرات ( بدون ) | |
زندگی صحنه یکتا هنرمندی ماست...
هرکه نغمه خود خواند و از صحنه رود...
صحنه پیوسته به جاست...
خوشا آن نغمه که همه سپارند به یاد...
نوشته شده در شنبه 94/5/24ساعت
4:4 عصر توسط محمدرضا غیاثوند نظرات ( 2 ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |